Document Type : Original Article
Authors
1 aaaaaaaa
2 aaaaaaaaa
Abstract
بی تردید اصول عقاید و مباحث اعتقادی ، مهمترین بخش دین هستند که سایر بخش های دینی مبتنی بر آن است. از این رو اعتقاد به این بخش از دین نیز با دیگر بخش های دین مانند احکام و امور تعبدی متفاوت است. روشن است باور یقینی نسبت به اعتقادات با باور ظنی متمایز و به تبع آن، اثرات عملی متمایزی خواهد داشت . سؤال پژوهش این است که چه نوع معرفتی در اصول و اعتقادات دینی لازم است؟ آیا معرفت یقینی لازم است یا معرفت ظنی هم کفایت می کند؟ نتایج پژوهش نشان میدهد مشهور مذاهب کلامی اسلامی کسب یقین در اصول عقاید را از راه برهان و استدلال لازم و ضروری میدانند و ظن و گمان را معتبر نمیدانند. در مقابل قول مشهور، گروه اندکی از اندیشمندان اسلامی؛ ظنّ قوی را در اصول عقاید جایز میدانند. از مهمترین ادلهای که مشهور امامیه، معتزله و ماتریدیه برای اثبات کلام خود به آن استناد جستهاند، براهین عقلی (چون دفع ضرر محتمل، شکر منعم، برائت یقینی، تشخیص بین حق و باطل در گرو شناخت یقینی و ...) و آیات قرآن کریم است. (إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً- وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ و...)، تنها با این تفاوت که امامیه در کنار این ادله به برهان فطرت و روایات و ماتریدیه به اجماع نیز استناد جستهاند. در این میان دیدگاه امامیه نسبت به سایر دیدگاهها از جهاتی برتری دارد که میتوان به تنوع در گستره علتها، بیان بابی مستقل در کتابهای کلامی با نام «یقین در اصول عقاید» مطرح کردهاند که دیگر مذاهب کلامی بحث یقین را در مسئله ایمان مطرح کردهاند. در این نوشتار کوشش بر آن است با روش عقلی، تحلیلی به تببین دیدگاه های مذاهب کلامی شیعه، معتزله، اشاعره و ماتریدیه با ابزار کتابخانه ای پرداخته شود .
Keywords